زندگي مامان ، مارالزندگي مامان ، مارال، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

مـــــارال هدیه ناب خدا

روز پدر مبارک

ر وزی پدری دست خود را روی شانه پسر خود گذاشت و گفت من   قویترم یا تو ؟ پسر گفت من  ، پدر جا خورده و دوباره پرسید من قویترم یا تو؟  پسر گفت من  پدر بغض کرد ودوباره پرسید من قویترم یا تو؟   پسر گفت من پدر ازجابلند شد چند قدم با ناراحتی و اشک از پسرش دور شد و دوباره پرسید من قویترم یا تو؟   پسر گفت :   تو ... پدر گفت چون من ناراحت شدم گفتی من قویترم ؟ پسر گفت نه آن سه باری که گفتم من از تو قویترم چون دستت روی شانه ام بود پشتم به کوهی مثل تو گرم بود اما وقتی دستت را برداشتی دیدم بی تو چیزی نی...
15 خرداد 1391

اولین باری که ...

اولین باری که مارال ما رنگین کمان دید و کلی ذوق کرد   اولین باری که مارال ما رفت دانشگاه   اولین باری که مارال ما رفت شهر بازی   ...
1 خرداد 1391

روز مادر به همه مامان های نازنین مبارک

كودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و پرسید: می‌گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می‌توانم برای زندگی به آنجا بروم؟ خداوند پاسخ داد: از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته‌ام او از تو نگهداری خواهد کرد.اما کودک هنوز مطمئن نبود که می‌خواهد برود یا نه: “ اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.” خداوند لبخند زد: “ فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.” کودک ادامه داد:‌“ من چطور می‌توانم ...
23 ارديبهشت 1391

روشی آسان برای مدیریت دخل و خرج

http://jeeb.ir?rid=2172 روشی آسان برای مدیریت پول (مدیریت دخل و خرج) جیب چیست؟   هدف از سامانه جیب ثبت مبالغ وارد شده و خارج شده از جیب شما بوده و توسط این دو مورد شما می توانید مدیریت کاملی بر روی دخل و خرج خود انجام دهید همچنین سامانه شامل قسمتهای چک، بدهی/طلب، اقساط می باشد. امکانات ذکر شده برای راحتی کاربران و افزایش قدرت سیستم در نظر گرفته شده است. .   روش های سنتی   در روشهای سنتی افراد هزینه ها و درآمدهای خود را در یک دفترچه می نوشتند تا بتوانند دخل و خرج خود را مدیریت کنند .این روش معایب بسیاری داشت و معمولا بعد از مدتی دفترچه به دلیل حجم اطلاعات نوشته شده عملا غیر قابل استفاده می شد ...
31 فروردين 1391

برای مامان هایی که نی نی شون همسن مارال جونه

10 بازی برای ایجاد خلاقیت در کودک 1 ساله شما زمان بازی با کودکتان فقط زمان بازی و سرگرمی نیست، بلکه زمان آموزش درسهای زندگی به کودکتان هم می‌باشد.تازه‌ترین تحقیقات حاکی از آن است که خلق و خو و عادات انسان از دوران جنینی و 2 سال اول زندگی وی ناشی می‌شود و این نکته اهمیت آموزش و روش صحیح تربیت در سنین ابتدایی تولد کودک را نمایان می‌سازد.در این مقاله ما بازیهایی را به شما پیشنهاد می‌دهیم که علاوه بر سرگرم کردن کودکتان آموزشهایی را در جهت ایجاد خلاقیت و تقویت هوش و افزایش سطح هوشیاری کودک دلبند شما فراهم می‌آورد.  1.کجا رفت؟ یک توپ کوچک نرم انتخاب کنید، آن را در یک ظرف درپوش دار بگذارید. از بچه بپرسید...
30 فروردين 1391

کارهای جدید فرشته زندگی

این روزها گـــوشی موبایــ ل رو   می بری کنــار گوش ات و به زبـون خودت میگی الو  میتونی به تنهایی بایستی ، عاشق اینی که دستتو ببری تو تنگ ماهی و بگیریشون کلا اگه هر حیوونی رو بینی میگی بریم بگیریمش حالا میخواد ماهی باشه میخواد پیشی یا پروانه   وقتی لباس ها رو میذارم تو لباسشویی ، میری به لباسها که میچرخند نگاه میکنی وبا تعجب میگی : اه  !!!   اه !!!!    وقتی ما حواسمون نیست خودتو پرت میکنی تو بغل من یا بابایی و دستهاتو تو گردنمون حلقه میکنی  ، من عاشق این حرکتتم .    جلو...
13 فروردين 1391

برای دخترم که همیشه بهترینه

اگر نمی­توانی بلوطی بر فراز تپه­ای باشی، بوته­ای در دامنه­ای باشی، بهترین بوته­ای باش که در کناره راه روییده. اگر نمی­توانی درخت باشی، بوته باش. اگر نمی­توانی بوته باشی، علف کوچکی باش و چشم­انداز کنار شاه­راهی را شادمانه­تر کن. اگر نمی­توانی نهنگ باشی، فقط یک ماهی کوچک باش، ولی بازی­گوش­ترین ماهی دریاچه. اگر نمی­توانی شاه­راهی باشی، کوره­راه باش. اگر نمی­توانی خورشید باشی، ستاره باش. با بردن و باختن، اندازه­ات نمی­گیرند. در این دنیا، برای همه کاری هست؛ کارهای بزرگ و کارهای کوچک و آن­چه وظیفه ماست، چندان دور از دسترس نیست. ه...
9 فروردين 1391

تولدت مبارک

توو  اين روز طلايي؛  تو اومدي به دنيا!  وجود پاكت اومد؛  تو جمع خلوت ما! توو تقويما نوشتيم ؛ توو اين ماه و توو اين روزا! از آسمون فرستاد خدا يه ماه زيبا! تولدت مبارک امروز صبح با همدیگه رفتیم و واکسن یکسالگی تو زدیم ، وزنت زیاد اضافه نشده بود و ٨.٤٠٠ بودی ولی قدت به لطف قطره هایی که عمه شکوفه فرستاده بود و تعذیه ای متفاوت تر از قبل یه جهش خوب داشت و الان ٧٤ سانت شده بود. بعد از ظهر هم زنگ زدم به قنادی توت فرنگی و از مامان ویونا خواستم برات یه کیک بزاره کنار ، آخه این روزها هم جزیره و هم قنادی خیلی شلوغه و ترسیدم مثل دیشب بگه که تموم شد. شب هم به اتفاق بابایی ٣ تا...
2 فروردين 1391