زندگي مامان ، مارالزندگي مامان ، مارال، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

مـــــارال هدیه ناب خدا

تب دختر نازم

قربونت برم من ، دیشب بد جوری تب کردی ، حدود ساعت ٢ بود که از گرمای بدنت بیدار شدم خیلی داغ شده بودی ، بابایی هم بیدار شد بهت قطره استامینوفن دادم  و یه ربع بعد که تب قطع نشد با کمک بابایی پاشویه ات کردم .حدود٥/٢ بود که بدنت خنک شد ولی دوباره ساعت ٥ تب برگشت و دوباره همین کارها رو کردم که متاسفانه بازم بدنت داغ بود و مجبور شدم یه دوز بیشتر استامینوفن ساعت ٥/٦ بهت بدم . ساعت ٨ کاملا سرحال بیدار شدی و کلی به من و بابایی که بدجوری نگرانت شدیم خندیدی ، با این حال ساعت ٩ بردمت پیش متخصص که گفت : ٢ تا تشخیص دارم یا مربوط به دندونه که قراره در بیاد و یا ممکنه یه ویروسی باشه در بیماری روزئولا که تو ٥-٤ روز آینده خودبخود قطع میشه و مهم اینه ...
4 آبان 1390

مارال و مهد

امروز اولین روزیه که دختر نازم رو گذاشتم مهد - چون قراره از ١٥ مهر برگردم سرکار - خوشبختانه عزیز مامان خیلی خوب با بچه ها کنار اومد و قراره چند روزی رو ٢تایی با هم بریم مهد تا کوچولوی مامان مهد رو کامل بشناسه ...
11 مهر 1390

بدون عنوان

امروز مامان جون طبق رسوم دیرینه شون رو سرت گندم ریختند و دادند به جوجه ها تا دختر نازم راحت دندون دربیاره ٰ البته باید همه ما حواسمون بهت میبود تا دونه های گندم رو برنداری بذازی تو دهنت.   ...
10 شهريور 1390

تولد بابایی

امروز تولد بابایی بود ٰ   ٢ تایی صبح رفتیم بیرون و یه هدیه کوچولو برای بابایی تهیه کردیم  و شب 3 تایی یه چشن کوچولو گرفتیم این از عکس دختر تپل  بابایی 35 ساله   ...
26 مرداد 1390

3 ماهگی و 4 ماهگی یکی یه دونه

بعد از برگشتمون از مسافرت ، با بابایی تصمیم گرفتیم خونمون رو عوض کنیم و با اضافه کردن یه خواب دیگه ، آسایش و آرامش تپل مامان رو فراهم کنیم برای همین خیلی وقته که به وبلاگت سر نزدم و نتونستم که برات مطلب بزارم اما امروز میخوام چند تا از عکس های ماه گذشته رو تو وب بذارم تا عمه ها و خاله ها که خیلی دلشون برات تنگ شده هم بزرگ شدنت رو ببینند. این عکس ٣ ماهگی دختر نازم که تازه یاد گرفته با دستاش بازی کنه     این عکس ٤ ماهگی آهو خانم که چون واکسن زده زیاد حالش خوب نیست ، وزنش این ماه ٧.٤٠٠ کیلوگرم و قدش ٦٥ سانت شده . این هم عکس روز بعدش که رفته حمام و حسابی داره آب بازی میکنه ...
9 مرداد 1390

کودک شما چگونه رشد می کند - هفته سوم از ماه سوم

کودک شما چگونه رشد می کند؟ خواندن داستان يا شعر براي كودك حتي در همين سن كم بسيار خوب است. شنيدن صداي شما به وي كمك مي كند تا شنوايي خود را مطابق با آهنگ زباني كه با آن تكلم مي كنيد، پرورش دهد. تغيير دادن شدت صدا، استفاده از لهجه محلي و همچنين آواز خواندن، رابطه شما و كودكتان را بسيار جذابتر و شيرينتر خواهد كرد. اگر كودك شما هنگامي كه شما براي او چيزي مي خوانيد به اطراف خود نگاه مي كند يا علاقه اي به خواندن شما نشان نمي دهد، چيز ديگري برايش بخوانيد يا او را آزاد بگذاريد تا كمي استراحت كند. از پاسخهايي كه او به حركات شما مي دهد براي تنظيم رفتارهاي خود با او راهنمايي بگيريد. شما مي توانيد كتابهاي بسيار زيادي پيدا كنيد كه براي كودك مناسب باشن...
16 خرداد 1390