تب دختر نازم
قربونت برم من ، دیشب بد جوری تب کردی ، حدود ساعت ٢ بود که از گرمای بدنت بیدار شدم خیلی داغ شده بودی ، بابایی هم بیدار شد بهت قطره استامینوفن دادم و یه ربع بعد که تب قطع نشد با کمک بابایی پاشویه ات کردم .حدود٥/٢ بود که بدنت خنک شد ولی دوباره ساعت ٥ تب برگشت و دوباره همین کارها رو کردم که متاسفانه بازم بدنت داغ بود و مجبور شدم یه دوز بیشتر استامینوفن ساعت ٥/٦ بهت بدم .
ساعت ٨ کاملا سرحال بیدار شدی و کلی به من و بابایی که بدجوری نگرانت شدیم خندیدی ، با این حال ساعت ٩ بردمت پیش متخصص که گفت : ٢ تا تشخیص دارم یا مربوط به دندونه که قراره در بیاد و یا ممکنه یه ویروسی باشه در بیماری روزئولا که تو ٥-٤ روز آینده خودبخود قطع میشه و مهم اینه که کوچولوی مامان اگه دوباره تب کرد ، تبش رو کنترل کنیم .
به هر حال چون دیدم حالت خوبه و سرحالی ، رفتیم مهد و منم رفتم سرکار - البته نیم ساعت که دیر رفتم ، نیم ساعتی کارهامو انجام دادم و برگشتم پیشت که خوشبختانه تب نداشتی ، دویاره نیم ساعت برگشتم شرکت و وسایلم رو جمع کردم و ساعت ١ هم خونه بودیم