زندگي مامان ، مارالزندگي مامان ، مارال، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

مـــــارال هدیه ناب خدا

سومین روز سفر و روز مادر

1390/3/3 17:31
نویسنده : مامان مارال
336 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح ٢ تاییمون با آنایی خداحافظی کردیم و اومدیم خونه مامان جون ، خاله ناهید و خاله سارا هم با صفا و نیما و حمیدرضا خونه مامان جون بودند. صفای خاله سارا هم کلی خوشحال شد که تو رو دید چون ما خیلی سرزده رفتیم و بجز خاله سارا بقیه نمیدونستند که ما پشت دریم .

 امروز روز مادر هم بود. روزی که تو با اومدن و حضورت به اون معنا بخشیدی ، فکر میکنم هیچ سالی مثل امسال برام پر معنی نبود مخصوصا که تو با لبخندات این روز رو برام قشنگ تر از قبل کردی ، تپل مامان همیشه دوست دارم که همینجوری بهم لبخند هدیه کنی و لبت همیشه خندون باشه  niniweblog.com  

خیلی خیلی دوست دارم niniweblog.com

 

 niniweblog.com

خاله ناهید هم از فرصت استفاده کرد و گفت هدیه روز مادر میخوام گوشهای مارال رو سوراخ کنم و با دستگاهی که همیشه هم همراهشه یه جفت گوشواره نگین قرمز رو تو گوش های عشق مامان گذاشت . که قراره تا ٤ هفته این گوشواره ها تو گوش ت باشند ، قربونت برم که اصلا مقاومت نکردی و با تعجب به دست خاله ناهید خیره شده بودی.

اولين گوشواره مارال

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)