من و مامان
امروز دومین باره که 2 تایی میایم بیرون .
دفعه قبل 2 تایی رفتیم تا میدان داریوش و بعد هم تو محوطه هتل ارم که نزدیک خونمونه
امروز هم اومدیم کافی نت که عکس بذاریم تو وبلاگ تو و دیگه اینکه یه کم هوا بخوریم.
تازگی ها زندگی مامان یاد گرفته که مثل نیش نیش ، قش قش قش کنه و با صدای بلند هم میگی اووووووو
مثل سلطان جنگل کارتن رابین هود وقتی انگشت شصتتو میذاری تو دهنت باید کلی با بابایی نازت رو بخریم تا انگشتتو در بیاری ، برای همین هم با بابایی رفتیم و برات یه پستونک خریدیم که گاهی بتونیم بهت کلک بزنیم و با انگشتت جابجاش کنیم
٤ شنبه هم برای اولین بار بردیمت کنار ساحل
تازگی هوا اینجا خیلی گرم شده،فکر کنم دیگه نتونیم روز بیاییم بیرون
آخه همین جوری بهت میگیم دختر بندری ، اگه بخوام تو آفتابم بیارمت بیرون که حسابی برنزه میشی
خوب تا بعد که مامان بیاد و از تو بنویسه - بای بای