زندگي مامان ، مارالزندگي مامان ، مارال، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

مـــــارال هدیه ناب خدا

هدیه ناب خدا

1390/1/31 23:08
نویسنده : مامان مارال
828 بازدید
اشتراک گذاری

الان حدود ۲ ماهی میشه که نتونستم بیام و از اومدن دختر گلم بنویسم.

خدا تو دومین روز بهار تو رو به من و بابایی هدیه داد . مامان جون و خاله سمانه حدود ۱۰ روز زودتر اومدند تا بتونند تو این شادی با ما سهیم باشند . بالاخره روز موعود فرا رسید و تو با اومدنت لبخند رو بر روی لبهای همه ما نشوندی .

ساعت ۱۰:۰۵ روز سه شنبه تو اتاق عمل اولین نفری بودم که صدای زیبات رو شنیدم و اشک شوق رو تو چشمهای من آوردی و وقتی خبر سلامتی تو رو شنیدم هزاران بار خدای مهربون رو سپاس گفتم.

بابایی هم از اومدنت اونقدر خوشحال بود که از من یادش رفته بود و طوری که بعدا دکتر حسینی دوست بابایی و دکتر بیهوشی من بهم گفت باید به هوش بودم و  این اشتیاق برای اومدن تو رو تو وجودش می دیدم.

این هم از اولین عکس دخترم مارال که کنار بابایی گرفت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان ابوالفضل
31 فروردین 90 23:42
سلام سلام سلام مبارکه مبارکه مبارک