زندگي مامان ، مارالزندگي مامان ، مارال، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

مـــــارال هدیه ناب خدا

بازیگوش من

1389/11/13 12:28
نویسنده : مامان مارال
338 بازدید
اشتراک گذاری

شیطون مامان این عکس مربوط به سونوگرافی هفته ۱۶ بود که به اتفاق عمه شکوفه و سحر جون رفتیم کلینیک دکتر فرخ٬ یادش بخیر ۳ تایی با چه شور و شوقی رفتیم اونجا و بازیگوشی های تو رو که هر روز داره بیشتر میشه ، برای اولین بار رو صفحه مانیتور دیدیم .

بعد هم سه تایی شنگول تاکسی گرفتیم برای ۳ راه آب و برق ٬ تا برسیم خونه آنا و شیطونی و سلامتی تو رو اعلام کنیم . تاکسی ها هم انگار اون روز شنگول بودند . وسط راه تاکسی اول ترمز خالی کرد و بماند که چه جوری ۳ راه دانشجو وایستاد و تاکسی دوم هم به محض اینکه بهش گفتیم پیاده میشیم ، همچین وسط خیابون ترمز کرد که نزدیک بود ۳ تایی از شیشه جلو بریم بیرون .

خبر سلامتی تو رو  به بابایی و مامان جون و خاله سمانه دادیم و بعد خوردن شیرینی ٬  برات اسپند دود کردیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان فرشته
13 بهمن 89 11:49
ای جانم ببین چه می خنده مامان جون